به این یک سالی که گذشت نگاه میکنم و خنده ام میگیره.
حرف برای شنیده شدن زیاده ولی چیزی برای گفتن یا نوشتن نیست.
این رو صرفا به این دلیل مینویسم تا سال دیگه بهش بخندم (:
به این یک سالی که گذشت نگاه میکنم و خنده ام میگیره.
حرف برای شنیده شدن زیاده ولی چیزی برای گفتن یا نوشتن نیست.
این رو صرفا به این دلیل مینویسم تا سال دیگه بهش بخندم (:
به شِکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
به جز ره او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
نخفته ام به خیالی
نخفته ام به خیالی که می پزد دل من
خمار صد شبه دارم
خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست؟
اسم آهنگ شِکوه هست. اگه سنتی میپسندیدین گوشش کنین.
و جدا مود منه.
حرفایی که نگفتیم
خاطره هایی که تجربه نکردیم
آهنگایی که برا هم نفرستادیم
فیلمای قشنگی که به هم معرفی نکردیم
روزهایی که با هم حرف نزدیم
مناسبت هایی که به هم تبریک نگفتیم
لقب هایی که به هم ندادیم
احساساتی که ابراز نکردیم
وقتایی که یه چیز دیگه رو به هم ترجیح دادیم
لحظه هایی که دلمون برا هم تنگ شد و نگفتیم
لبخندایی که به هم نزدیم
جمله های قشنگی که از هم دریغ کردیم
اون لحظه هایی که حوصله همو نداشتیم
اون وقتایی که به هم نیاز داشتیم اما به زبونش نیاوردیم
دوست دارمایی که نگفتیم یا نشد که بگیم
یه روزی.. قراره جای تک تکشون درد بگیره